URL



افشین:

در آستانه پیوستن به باشگاه هوش مصنوعی دنیا هستیم

در آستانه پیوستن به باشگاه هوش مصنوعی دنیا هستیم

به گزارش کوتاه کننده لینک، معاون علمی رئیس جمهور ضمن اشاره به طراحی و راه اندازی سکوی ملی هوش مصنوعی در کشور اظهار داشت: در آستانه پیوستن به باشگاه هوش مصنوعی دنیا هستیم.



به گزارش کوتاه کننده لینک به نقل از مهر، رسانه KHAMENEI.IR در نخستین مطلب پرونده «بررسی الزامات پیشرفت ایران در عرصه هوش مصنوعی»، برای یک گفت و گوی تفصیلی به سراغ معاون رییس جمهور رفته است که متن کامل آن به شرح زیر در دسترس علاقمندان و محققان قرار می گیرد.

* یکی از مباحثی که رهبر انقلاب از اوّل سال چند مرتبه درباره ی ی آن صحبت کرده اند بحث هوش مصنوعی است و این نشان از اهمّیّت موضوع دارد. همچنین، یکی از اهدافی که در سند ملّی هوش مصنوعی آمده ارتقا کیفیّت حکمرانی با بهره مندی از قابلیّت های هوش مصنوعی است؛ به عنوان سوال اوّل، می خواستم در اینباره توضیحاتی بفرمائید.
* بسم الله الرّحمن الرّحیم. یکی از اتّفاقاتی که در نسل جدید حکمرانی می افتد، حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی است. این حکمرانی چه کار می کند؟ شاید یکی از چالش های ما در کشور بحث حکمرانی خوب باشد. «حکمرانی خوب» یعنی چه؟ یعنی این که با داده ی خوب بتوانیم بموقع تصمیم بگیریم. این فاکتور خیلی مهمّی است؛ زمانی شما می توانید بگویید ما یک حکمرانی خوب انجام می دهیم که اوّلاً نسبت به یک سیستم شناخت داشته باشید و داده ی دقیق داشته باشید، بعد بتوانید بصورت پیشگیرانه آن کاری را که می خواهید، دقیق صورت بدهید. بعضی مواقع به سبب این که اطّلاعاتی که شما دارید اطّلاعات ناقصی است و کامل نیست، نمی توانید تصمیم خوبی بگیرید. بعضی مواقع انسان به یک جایی می رسد که می گوید اگر من داده ی کامل داشتم یا به موضوع اشراف کامل داشتم، می توانستم تصمیم بهتری بگیرم. هوش مصنوعی در حکمرانی دقیقاً این کمک را می کند که با تحلیل داده به تصمیم درست برسید؛ یعنی شما داده های زیادی را از جامعه می گیرید، از اقتصاد می گیرید، از وضعیّت اجتماعی می گیرید و در نتیجه تصمیمات بهتری می گیرید.
حالا چه اتّفاقی می افتد؟ هوش مصنوعی در اینجا دو اثر دارد؛ این حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی یک سری اثرات افزایش راندمان دارد، یک سری اثرات عدالت اجتماعی دارد. یعنی چه؟ مثال می زنم. بعضی مواقع ما می خواهیم کمک هدفمند بکنیم؛ یعنی جامعه ی هدفمان را بشناسیم و بدانیم به کدام قشر باید کمک نماییم، از کدام قشر باید مالیات بگیریم، به کدام قشر در کدام حوزه ی آموزشی یا پوشاکی یا خوراکی یا مطالعاتی سرویس بهتری بدهیم؛ زمانی می توانیم این کار را بکنیم که داده ی دقیق داشته باشیم. اگر داده ی دقیق داشته باشیم، منابع و مصارفمان را می توانیم دقیق تر هزینه نماییم. هوش مصنوعی به ما تحلیل داده می دهد؛ یعنی یک سری داده های عظیم را که بصورت متداول امکان دریافت و پردازش آنها وجود نداشت، حالا برای ما پردازش می کند و می توانیم بصورت پیشگیرانه مسائل را درک بکنیم؛ بعد که توانستیم پیشگیرانه مسائل را درک بکنیم، به ما می گوید که چه موقع و با چه سرعتی آن بحران یا آن مطالبه را پاسخ بدهیم. این موجب می شود که ما حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی داشته باشیم که به این می گویند «حکمرانی خوب».
تمام کشورها و دولت هایی که الان از هوش مصنوعی استفاده می نمایند، برای افزایش کیفیّت زندگی مردم و افزایش راندمان می آیند حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی را اجرا می کنند. فرض کنید یک مشکلی داریم به نام «ناترازی انرژی» که یک بخش آن مربوط به تولید است، ولی یک بخش مهم تر آن مربوط به مصرف است. اگر ما از زندگی مردم و از صنعتمان داده ی خوب داشته باشیم و دقیق بدانیم کجا باید چقدر هزینه بکنیم، با کمترین هزینه می توانیم بیشترین راندمان را داشته باشیم و شاید بدون این که به مردم تحمیل هزینه بکنیم، بدون این که بخواهیم تولید اضافه داشته باشیم که بار مالی برای کشور داشته باشد با یک تحلیل داده بتوانیم این وضعیّت را بهتر نماییم.
* اگر این بحث هوش مصنوعی دو بُعد داشته باشد، یک بُعد آن بحث تکنولوژیک قضیّه است و بُعد دیگر آن تربیت افراد متخصّصی است که بتوانند بر این حوزه اشراف داشته باشند و این مسئله را پیش ببرند. شما رییس بنیاد ملّی نخبگان هم هستید؛ در این خصوص چه برنامه ای دارید و برای پیشبرد این هدف، چگونه می توانیم از نخبگانمان بهتر استفاده کنیم؟
یک موضوع خیلی مهم در بحث هوش مصنوعی نیروی انسانی است؛ چرا؟ چون آن نیروی انسانی ای که می آید الگوریتم ها را می نویسد مهم می باشد. وقتی آن الگوریتم را می نویسد یا یک الگوریتم را آموزش می دهد، این که آنرا با ذهن و فکر غربی آموزش بدهیم یا با فکر و ذهن شرقی آموزش بدهیم متفاوت است. هرچه ما نیروی متخصّص بیشتر داشته باشیم، بهتر می توانیم داده های خودمان و الگوریتم های خودمان را توسعه بدهیم؛ در نتیجه، ماشین یادگیری مان یا الگوریتم یادگیری مان مبتنی بر عقل شرقی یا عقل ایرانی شکل می گیرد.
ما در هوش مصنوعی یک مزیّت داریم؛ شاید در یک سری تکنولوژی ها مجبور بودیم عاریه ای کار بکنیم، ولی در هوش مصنوعی مزیّت دو کشور خیلی محرز است: ایران و هند؛ یعنی ما نیروی انسانی ای داریم که در این حوزه در دنیا جزو نفرات اوّل هستند و اگر ما سرمایه گذاری مناسبی روی این نیروهای انسانی بکنیم، در عمل یکی از بخش های تولید هوش مصنوعی را که نیروی انسانی است، تقویت می نماییم.
حالا مسئله این است که چه جوری باید شروع کنیم؟ اوّلاً باید حتما این آموزش را از مدارس شروع نماییم، چون الان نسل جدیدی از دانش آموزان یا جوانان را داریم که ضریب هوشی شان خیلی بالا است. وضعیّت امروز با دهه های قبل فرق می کند؛ بچّه های امروزی خیلی باهوش ترند؛ بالاخره ارتباطات بیشتری دارند و اطّلاعات زیادی دارند که در لحظه کسب می کنند. ما باید آموزش هایمان را چند دسته بکنیم؛ یک دسته را ببریم در مدارس، یک دسته ی دیگر بیاید در دانشگاه. الان برنامه مان در دانشگاه این است که دانشجویان ما یک حدّاقلّی از هوش مصنوعی بدانند؛ به همین علّت، الان دو واحد درسی در دانشگاه ها الزامی شده است که افراد در عرصه های مختلف، هوش مصنوعی را یاد بگیرند. بر همین اساس، آمدیم از یک سری اساتید حمایت کردیم تا سرفصل های درسی تدوین بکنند و این سرفصل های درسی از مهر امسال در دانشگاه ها تدریس می شود، این کلاس ها هم زمان فیلم برداری و ضبط می شود، مکتوبات درسی شان هم بصورت فایل ارائه می شود، تا پایان دی ماه آنها را بارگذاری نماییم. الان در سی حوزه در رشته های علوم مهندسی، علوم پزشکی، علوم انسانی، هنر و همین طور علوم پایه این دروس تدریس می شود. این مستندات که ایجاد می شود، دانشجویان علاقمند و اساتید علاقمند می توانند به آنها دسترسی داشته باشند؛ یعنی ما یک سری متون فارسی درباره ی ی هوش مصنوعی بوجود آورده ایم.
البتّه علم هوش مصنوعی این طوری نیست که من بگویم «آقا این تمام شده»، چون ممکنست شش ماه دیگر باردیگر مطالب جدیدی بیاید؛ ولی این که افراد بتوانند دسترسی داشته باشند به مستندات فارسی، ترسشان می ریزد و در نتیجه خودشان هم علاقمند می شوند و شروع می کنند به کار کردن در این عرصه. بنده عضو هیات علمی دانشگاه هستم و می دانم که شروع یک کار، سخت ترین قسمت آن کار است؛ یعنی به یک دانشجو که می خواهید بگویید در یک حوزه ی جدید کار کن، اطّلاعات اوّلیّه ای که یک استاد به او می دهد و مطالعه می کند باید جوری باشد که ترس آن دانشجو یا دانش آموز نسبت به آن موضوع بریزد؛ بعد، یک دفعه می بینید خودش وارد آن جریان می شود و هر روز خودش را به روز می کند. پس ما یک حوزه ی آموزشی داریم که باید افراد را تشویق نماییم، یک حوزه ی حمایتی هم داریم و از رساله هایی که حول موضوع هوش مصنوعی در دانشگاه ها نوشته می شود حمایت می نماییم که در عرصه ی پژوهش هم شروع کنند به گسترش این مستندات.
البتّه اگر ما زیرساخت مان و سکّوی هوش مصنوعی را ایجاد نکنیم، همه ی این کارهایی که در قسمت پژوهش می نماییم به صورتی به پلت فرم ها و سکّوهای خارجی کمک خواهدنمود. ما بالاخره یک زیرساخت می خواهیم در قسمت های بعدی حتما درباره ی ی موضوع سکّو و محاسنی که دارد صحبت می کنم ولی نمی توانیم بگوییم حالا چون سکّو نداریم، پس در این عرصه این حمایت ها را نکنیم؛ باید در این عرصه آغاز به کار نماییم.
بنابراین، ما دو برنامه بطور قطع خواهیم داشت. یکی این که دانشگاه ها را برای یک خیزش علمی در فنّاوری های جدید فعّال کنیم؛ هم در عرصه ی تراشه ها، هم در عرصه ی میکروالکترونیک، هم در عرصه ی کوانتوم و هم در عرصه ی هوش مصنوعی، که این ها واقعا به هم مرتبطند؛ به همین دلیل داریم برنامه می گذاریم که آنها فعّال بشوند. من دانشگاه را مثل یک چشمه می بینم که این چشمه باید مرتّب بجوشد و آب را سرریز کند؛ سرریز این آب می آید داخل شرکت های دانش بنیان و بعد می آید در صنعت و بعد می آید در فنّاوری ما و بر اقتدار ملّی ما تأثیر می گذارد. دوّم این که باید در عرصه ی دانش آموزی وارد بشویم که در عرصه ی هوش مصنوعی بتوانیم برای مدارس یک معلّم بگذاریم و دوره های آموزشی برگزار نماییم. البتّه دانش آموزان یک کلاسی دارند به نام «کار و فنّاوری» که لازم است یک سرفصل هوش مصنوعی به آن اضافه شود تا بچّه ها حدّاقل بتوانند با مبانی آن آشنا بشوند.
* بحث سکّوی هوش مصنوعی سوال بعدی من بود که یک اشاره ای به این مساله داشتید؛ امّا پیش از آن، لطفاً قدری در مورد مزیّت ایران و هند در عرصه ی نیروی انسانی که در خلال صحبت هایتان اشاره کردید، توضیح دهید
یکی از مهم ترین قسمت های هوش مصنوعی برنامه نویسی آنست. آن چه در دنیا وجود دارد این است که بهترین برنامه نویس های دنیا دو تیپ بیشتر نیستند: ایرانیها و هندی ها؛ در نتیجه، این یک مزیّت است. مطمئن باشید کشورهای توسعه یافته دنبال نیروی انسانی ممتاز می گردند تا بتوانند برنامه نویس هایی اضافه کنند که برای پلت فرم های خودشان یا سکّوهای خودشان ارزش افزوده ایجاد بکنند. در این بخش، هم ایرانیها و هم هندی ها تبحّر خاصّی دارند و این می تواند مزیّت ما باشد. البتّه این یک مشکلی هم ایجاد خواهدنمود و آن این است که اگر ما نتوانیم این نیروی انسانی را که تربیت می نماییم حفظ نماییم، مرتّب این تولیدات نیروی انسانی ما آماده می شوند به جهت اینکه مهاجرت بکنند. البتّه از این مسئله نباید بترسیم؛ چون ما مثل یک منبع بزرگی نیروی انسانی داریم، باید اهتمام نماییم مرتّب تربیت بکنیم؛ ولی آن قسمت دوّم هم مهمست که حفظ این نیروی انسانی است. به نظر من، حفظ نیروی انسانی راه حل بخصوصی دارد که ما بتوانیم هم او را حفظ نماییم و هم از او استفاده نماییم. می خواهم بگویم در این عرصه ما بطور قطع مزیّت داریم.
* این بحث ایجاد سکّوی هوش مصنوعی را که قبل تر و در دیدار نخبگان با رهبر انقلاب هم به آن اشاره داشتید، لطفاً کمی برایمان باز کنید و بفرمائید که چه مزیّت هایی دارد. آیا این که ما بطورمثال از چت جی پی تی در مورد تحوّلات منطقه یا قضایای غزّه می پرسیم، بعد جواب هایی به ما می دهد که هدایت شده است، مربوط به این سکّوی هوش مصنوعی می شود؟
بله، این مسئله خیلی مهم می باشد. ما وقتی وارد یک فنّاوری می شویم، اگر از ابتدا تا انتهای آن فنّاوری را دقیق ندانیم، در نهایت، یک جور مصرف کننده می شویم و می رویم به این سمت که از تولیدات دیگران استفاده بکنیم و بهره بردار باشیم؛ هرچند ممکنست یک نقشی هم در آن فنّاوری داشته باشیم، ولی نقش اساسی ای بازی نمی نماییم. هوش مصنوعی یک کلّیّت بزرگ تر و یک جامعیّت بزرگ تری دارد. این که فقط تکنولوژی وجود داشته باشد یا برنامه نویس باشد، نمی تواند این را هدایت بکند؛ یعنی ما فقط یک بُعد را جلو می بریم. همانطور که در آن سخنرانی بُعدهای هوش مصنوعی گفته شد، بُعد علمی و تکنولوژیک دارد، بُعد فلسفی دارد، بُعد کلامی دارد، بُعد حقوقی دارد، بُعد فقهی دارد؛ اگر این ها را با هم نتوانید ببینید، این مسئله حل نمی گردد.
حالا ما می خواهیم چه کار بکنیم؟ گفته شد الگوریتم هایی که می نویسیم و آموزش هایی که می دهیم مبتنی بر داده ای است که ما به آن هوش مصنوعی می دهیم؛ یعنی برمبنای آن داده هایی که می دهیم، آموزش هایی می بیند و آن هوش مصنوعی برمبنای آموزشی که دادیم و داده هایی که دادیم، به ما پاسخ می دهد. پس خیلی مهمست که اوّلاً خودمان در این ساختار نقش دقیقی داشته باشیم و اهتمام نماییم در عرصه های مختلف، داده های دقیقی به این الگوریتم ها بدهیم تا آموزش ببیند.
البتّه موضوع سکّو یک موضوع دیگری است. الان شرکت های بزرگ دنیا عموماً آمده اند منابع نرم افزارهایشان را باز گذاشته اند؛ بطورمثال شما می توانید از منابع مؤسّسه ی اوپن اِی آی استفاده کنید. در این حوزه، ما دو نوع بازیگر می توانیم داشته باشیم: اوّل، یک آدم متخصّص که از هوش مصنوعی استفاده می نماید، برنامه نویسی می کند و الگوریتم ها را توسعه می دهد؛ دوّم، یک فرد غیرمتخصّص که عموماً کاربرها و کسانی هستند که می خواهند بصورت کاربردی از هوش مصنوعی استفاده کنند، متخصّص الگوریتم نویسی یا برنامه نویسی نیستند، بلکه فقط یک سری داده دارند و یک خواسته دارند که باید بدهند به یک الگوریتمی که تحلیل بکند و تنها خروجی برای آنها مهم می شود.
لذا آمدند یک پلتفرمی ایجاد کردند، یک سکّویی ایجاد کردند، یک سیستم عاملی ایجاد کردند من اسمش را می گذارم سیستم عامل هوش مصنوعی که این سیستم عامل یک سری الگوریتم های آماده دارد؛ وقتی که شما از آن استفاده می کنید، اگر بلد باشید کدام الگوریتم را انتخاب کنید، خودتان انتخاب می کنید و اگر متخصّص باشید، از پایه ی آن استفاده می کنید و خودتان الگوریتم های دیگری را که مربوط به موضوعتان است و وجود دارد، توسعه می دهید. امّا در این حالت هم سود توسعه آن نصیب چه کسی می شود؟ نصیب آن کسی که این پلت فرم را پایه گذاری کرده است. در حالت دیگر، من یک آدم غیرمتخصّص هستم ولی داده دارم و می خواهم بطورمثال یک سری مسافرت را مدیریّت کنم که با کمترین هزینه بهترین جا را به افراد بدهم، به صورتی که هیچ گاه اتاق های من خالی نماند؛ اینجا من متخصّص هوش مصنوعی نیستم که بنشینم الگوریتم بنویسم، بدین سبب می آیم از این پلت فرم آماده استفاده می کنم و خودش به من می گوید کدام الگوریتم بهینه است؛ داده هایم را می دهم، تحلیل می کند، خروجی اش به من می گوید که به این صورت باید تقسیم بندی کنی.
پس ما نیاز داریم که یک پلت فرم ایرانی و ملّی و اتّفاقاً مدرن داشته باشیم؛ یعنی بروز باشد تا افرادی که می خواهند در ایران آنرا توسعه بدهند و از آن استفاده کنند، از پلت فرم خودمان استفاده نمایند. بنابراین، باید آنرا پایه گذاری کنیم؛ باید از امروز به فکر این باشیم که یک جایی داشته باشیم که معتبرترین جا است، آدم های متخصّص هستند، با نرم افزارهای روز و با زبان های برنامه نویسی روز آشنایی دارند و الگوریتم های بهینه را می شناسند، تا این را توسعه بدهند. البتّه «توسعه» این نیست که امروز توسعه بدهند، ما کلید آنرا قفل نماییم بگوییم این پلت فرم دیگر آماده است؛ بلکه باید طوری باشد که فرض کنید حدّاقل تا ده سال یا بیست سال آینده مرتّب این الگوریتم ها به آن اضافه بشود و افراد دیگری هم که استفاده می نمایند و متخصّص هستند، برای حوزه ی خودشان بیایند این الگوریتم ها را اضافه کنند. ما به جهت اینکه بتوانیم یک سکّوی ملّی داشته باشیم، یک سیستم عامل هوش مصنوعی ملّی داشته باشیم، آمدیم با یک دانشگاه خوب کشور قرارداد بستیم که متخصّص ترین افراد در کشورند، گفتیم شما بیایید شروع کنید و معاونت علمی هم شما را حمایت می کند که این نرم افزار یا این سکّو را بنویسید؛ به همین دلیل ما تفاهمنامه و قراردادی با آنها بستیم و کار را شروع کردیم، ان شاءالله ظرف یک سال آینده هم این پلت فرم بالا می آید و ما اینجا را از وابستگی خارج می نماییم.
الان وضعیّت به این صورت است که هر فردی می خواهد پژوهش کند، مجبور است از پلت فرم های خارجی استفاده نماید و چون خودش نمی تواند الگوریتم های مربوط به رشته ی خودش را بنویسد، می رود از پلت فرم های خارجی استفاده می کند؛ در نتیجه، ما پلت فرم های خارجی را توسعه می دهیم! یعنی در عمل بسیاری از توسعه ها به دست خود ایرانیها و هندی ها و چینی ها و کشورهای دیگری که از این پلت فرم ها استفاده می نمایند اتّفاق می افتد. در آخر هم یک روزی ممکنست اصلاً آن نرم افزارِ متن باز را برای ما ببندند. دو سیاست هست: هم ممکنست ببندند، هم ممکنست تا آخر باز بگذارند. اگر بستند، ما باردیگر هیچ دسترسی ای به الگوریتمی که خودمان داشته باشیم و آموزش دیده باشد و عیب هایش مشخّص شده باشد نداریم؛ آنها می خواهند وابستگی ایجاد کنند تا مجبور شویم بابت این سرویسی که می گیریم پول بدهیم. یا این که نه، باز می گذارند تا داده های ما را بگیرند؛ چون شما باید داده هایتان را بدهید به آن الگوریتم تا آموزش ببیند و برگردد و آنجا ممکنست یک ذخیره سازی داده اتّفاق بیفتد. بنابراین، هم درصورتی که متن باز باشد می تواند برای ما مخاطره داشته باشد، هم درصورتی که دسترسی ما را ببندند می تواند مشکل ایجاد بکند؛ به همین علّت، اوّلین کاری که انجام می دهند این است که این را باز بگذارند. البتّه گفتم این طور نیست که امروز بگوییم پژوهش های ما نرود روی آن پلت فرم ها کار بکند، بلکه ما باید آنرا در کنارش توسعه بدهیم؛ به زودی این پلت فرم ایرانی بالا می آید و چون این پلت فرم توسّط بهترین ها آماده می شود و با شروع کار هوش مصنوعی دارد راه می افتد، استقبال خوبی از آن خواهد شد.
ما بطور قطع به عنوان معاونت علمی، در آینده فقط از پروژه های پژوهشی ای حمایت می نماییم که روی پلت فرم خودمان کار بکنند. البتّه محدود نمی کنیم؛ می گوئیم هر کس خواست روی پلت فرم های دیگری که وجود دارند کار بکند، کار کند، ما کاری به آن نداریم، ولی فقط پروژه هایی را حمایت می نماییم، پژوهش هایی را حمایت می نماییم که بیایند یک ارزش افزوده ای روی پلت فرم خودمان ایجاد کنند. فکر می کنم این موجب می شود که ما از این دید مستقل بشویم.
یک مثال برای شما بزنم که یک مقدار واضح تر باشد، یک مقدار ساده تر باشد. یک چیزی هست به نام «رایانش ابری»؛ فرض کنید الان می خواهم یک ایمیل شخصی برای خودم بسازم؛ باید چه کار کنم؟ باید بروم یک سرور بخرم؟ خب یک سرور می خرم؛ بعد باید سخت افزار آنرا بهینه کنم، بعد نرم افزار متناسب با آنرا روی آن بگذارم، بعد یک نفر برنامه نویس بگیرم که برایم آن برنامه ی وب میل را بنویسد، بعد یکی را بگذارم این را پشتیبانی بکند تا هارد آن نسوزد یا همیشه روشن باشد. «رایانش ابری» این است که ما از ابزارهایی که یک عدّه نوشته اند و آماده وجود دارد، استفاده نماییم. در همین هوش مصنوعی، مثال ایمیل شخصی این طور می شود که می روم انتخاب می کنم چه نوع وب میلی را استفاده کنم؛ یعنی یک عدّه برنامه نویس حرفه ای این را نوشته اند، من فقط انتخاب می کنم. حالا انتخاب می کنم شخصی سازی اش کنم یا به آن یک چیزی اضافه کنم. ذیل این می شود سخت افزار؛ یعنی دیگر نیازی نیست در خانه سخت افزار بخرم، چون دارم از آن فضای ابری سرورها استفاده می کنم؛ به همین دلیل دیگر نگران نیستم سرور بسوزد، دیگر نگران نیستم هک بشود، دیگر نگران نیستم که آیا سی پی یو یا جی پی یوی آن ظرفیّت لازم را دارد یا ندارد. من به عنوان یک کاربر فقط از آن استفاده می کنم و بابت این استفاده هم هزینه پرداخت می کنم؛ دیگر لازم نیست کسی در خانه اش سرور بگذارد.
پس ما یک نرم افزار داشتیم، ذیل این باید یک سخت افزار هم داشته باشیم که آن سخت افزار هزینه بر است. در قسمت سخت افزار، می آییم یک تمرکزی انجام می دهیم و با پول کشور بصورت پراکنده آن زیرساخت را می سازیم. نمی خواهیم تجمیع کنیم؛ البتّه جاهایی باید باشد که بتوانیم نظارت بکنیم که آن سرویس دهی را انجام بدهد. در نتیجه، آن فضای ابری ما و آن نرم افزار ما روی این سرورها سوار می شود. دیگر این شرکت خصوصی یا آن وزارتخانه دغدغه ی این که برود خودش زیرساخت درست بکند ندارد. ما در بحث کاربرد می گوئیم همه باید بتوانند در کاربرد مورد نظر خودشان گسترش پیدا بکنند. امروز می گوئیم هر کسی، هر وزارتخانه ای، هر شرکت خصوصی ای کاربرد خودش را گسترش بدهد و ما اصلاً ورود نمی نماییم. به همین دلیل ما درحال حاضر از هر فضای ابری ای که در دنیا وجود دارد، از هر اوپن اِی آیی که وجود دارد، از هر سروری که وجود دارد حمایت می نماییم.
پیش بینی ما این است که ظرف یک سال بتوانیم درخت اوّلیّه ی آن بستر بومی خودمان را بالا بیاوریم؛ بعداً می گوئیم اگر کسی آمد پروژه هایش را روی زیرساخت اینجا انجام داد، ما نصف هزینه اش را می دهیم. در دانشگاه ها از رساله هایی که روی این زیرساخت انجام بشود حمایت می نماییم که این را قوی بکنیم؛ هم زمان، زیرساخت ابتدایی آنرا هم داریم فراهم می نماییم. اگر این امکان در کشور برای هوش مصنوعی اتّفاق بیفتد، ما به تدریج می توانیم به لایه های عمیق هوش مصنوعی و به توسعه ای که می توانیم در هوش مصنوعی بدهیم بپردازیم. حالا یک بحثی به وجود می آید که آن زیرساخت را الان ما از کجا بیاوریم؛ ما الان باید بخریم. حالا این که آیا آن تراشه ها را که آن جی پی یوها است باید بسازیم یا نه، این می شود بحث بعدی که باید به آن هم بپردازیم؛ این بحث الان در عرصه ی سکّو نمی گنجد که بخواهم توضیح بدهم.
* سوال بعدی ما درباره ی ی همین بحث جنگ تراشه ها است که به آن اشاره داشتید. بفرمائید که منظور از جنگ تراشه ها چیست و چه تأثیری در روند پیشبرد اهداف ما در این عرصه دارد.
بله، به نظرم خوب است که به این مساله هم بپردازیم. الان یک بحثی در دنیا وجود دارد که اگر بخواهیم بگوییم جنگ جهانی دوّم را چه چیزی تمام کرد و چه عنصری در اتمام آن تعیین کننده بود، می گوئیم فولاد و آلومینیوم. در جنگ سردی هم که الان جریان دارد، انرژی هسته ای حاکمیّت دارد و کشورهایی که آنرا دارند یک مصونیّتی دارند و کشورهایی که آنرا ندارند در معرض خطر قرار می گیرند؛ یعنی داشتن این انرژی می تواند یک بازدارندگی ایجاد نماید. در آینده نیز آن چه می تواند بازدارنده باشد فضای کامپیوتینگ یا رایانش است و خود علم می تواند یک بازدارندگی ایجاد بکند؛ یعنی هر کشوری که به این فضای رایانش ابری یا اصطلاحاً «کلود کامپیوتینگ» مسلّط باشد، بطور قطع می تواند اقتدار داشته باشد؛ یعنی جنگ بعدی ما این جنگ است.
حالا به جهت اینکه این فضای رایانش ابری را داشته باشیم، مهم ترین عنصر آن تجهیز تراشه ها است. پس جنگ امروز جنگ این است که چه کسی به این تکنولوژی دست پیدا بکند، مثل انرژی هسته ای که چه کسی به آن دست پیدا بکند و چه کسی داشته باشد؛ به همین دلیل این که چگونه به تکنولوژی تراشه ها برسیم مهم می باشد. شما موبایل ها را اگر نگاه کنید، می بینید که روزبه روز سبک تر، سریع تر و کوچک تر شده، با کارآیی بالاتر؛ یعنی داریم به تراشه هایی می رسیم که از نظر تکنولوژی کمک می کنند که تجهیزات الکترونیکی بهتری داشته باشیم و در سیستم های مخابراتی، لوازم خانگی، خودرو، تجهیزات امنیّتی، تجهیزات نظامی و فضایی نقش اصلی را دارند. اصطلاحاً، در دنیا به این تراشه ها می گویند «فنّاوری جادویی»؛ یعنی این قدر خاص است.
حالا کشورها دارند چه کار می کنند؟ اگر بخواهیم تقسیم بندی بکنیم، سه دسته از کشورها در تکنولوژی تراشه ها وجود دارند. یکی کشورهایی که زیرساخت و تجهیزاتی را می سازند که این تراشه را تولید می کند و عمده اش دست سه کشور است: آمریکا و هلند و ژاپن؛ این دسته از کشورها خودِ تجهیزاتی را می سازند که این تراشه ها را تولید می کند و زیرساخت را ایجاد می کنند. یک دسته ی دیگر کشورهایی هستند که این زیرساخت و تجهیزات را گرفته اند و خود تراشه را طرّاحی و تولید می کنند. این فنّاوری بیشتر دست تایوان است؛ یعنی تایوان جزو کشورهایی است که بیشترین تولید تراشه را انجام می دهد. یک دسته ی دیگر هم کشورهایی هستند که این تراشه هایی را که تولید می شود، مونتاژ می کنند و پکینگ انجام می دهند. پس این تکنولوژی سه دسته دارد که یکی سازنده ی زیرساخت آنست که بتواند آن تراشه را تولید بکند، یکی آنکه دستگاه و زیرساخت دارد و تراشه را طرّاحی و تولید می کند، یکی هم آنکه تراشه را مونتاژ می کند که این هم در این دسته بندی قرار می گیرد. کشورهایی که کار پکینگ را انجام می دهند ژاپن و کره هستند؛ ژاپن و کره دو کشوری هستند که این پکینگ و اسمبلینگ را صورت می دهند.
حالا ما باید ببینیم در کدام یک از این حوزه ها می توانیم وارد بشویم. الان بطورمثال آمریکا برای هلند محدودیّت بوجود آورده که شما زیرساخت ها و دستگاهها را نمی توانی به چین بدهی؛ همچنین، برای تایوان محدودیّت بوجود آورده که شما تراشه های تولیدی را نباید به چین بدهی. البتّه خود چین تراشه هایی در محدوده ی هفت نانومتر و بالاتر را تولید می کند، ولی هنوز به تکنولوژی های پایین تر دست پیدا نکرده است. چین شانزده درصد مصرف خودش را خودش می تواند تولید بکند و بقیّه اش را وارد می نماید. جالب است بدانید در سال قبل، پولی که چین بابت خرید تراشه داده از پول خرید نفتش بیشتر بوده است! این، اهمّیّت موضوع را نشان می دهد؛ چون هر کسی به این تکنولوژی ساخت تراشه به عنوان مغز تجهیزات مدرن آن کشور دست پیدا بکند، می تواند هر دو اقتدار اقتصادی و نظامی را پیدا بکند. دقّت داشته باشید به این که محدودیّتی که آمریکا برای یک سری کشورها بوجود می آورد به سبب بحث های نظامی اش نیست، بلکه به این علت است که اقتصاد کشورها در آینده وابسته به همین چیپست ها و ریزتراشه ها است.
پس ما در آینده ای نزدیک با جنگ تراشه ها روبه رو هستیم و موضوع این قدر مهمست که سال ۲۰۲۲ یک قانون در آمریکا مصوّب شد به عنوان «قانون تراشه ها و پشتیبانی از تراشه ها». در این قانون، حمایت های ویژه ای گذاشتند که تمام زیرساخت های مربوط به تراشه ها و تولید آنها بیاید داخل آمریکا. قبلاً این طوری بود که تکنولوژی را گسترش می دادند بطورمثال می گفتند این تکنولوژی در آن کشورهایی گسترش پیدا کند که هزینه ی نیروی انسانی کمتر است امّا این قدر این مساله برایشان مهم بود که سال ۲۰۲۲ قانون تراشه ها مصوّب شد و بر طبق این قانون، دولت ایالات متّحده حمایت ویژه می کند از شرکت هایی که بیایند دستگاه هایشان را بگذارند داخل آمریکا و محصولاتشان را در آن کشور تولید کنند. در حقیقت، دولت هزینه ی نیروی انسانی را در این حوزه تقبّل می کند؛ می گوید هزینه ی زمین گران است، من می دهم، هزینه ی نیروی انسانی گران است، من پرداخت می کنم، چون معتقد می باشد این تکنولوژی کلّاً باید بیاید داخل آمریکا تا بتواند مراقبت بیشتری از آن بکند. بطورمثال اگر به تایوان نگاه کنید، می بینید آن چه امروز برای این جزیره در مقابل چین بازدارندگی بوجود می آورد همین تراشه ها است؛ امروز تولید بیشترین تراشه ی دنیا دست تایوان است و همین برای او یک بازدارندگی بوجود آورده است. به همین دلیل همه ی این ها به ما می گوید که دنیای آینده دنیایی است که تراشه ها در آن نقش بازی می کنند؛ چه در زندگی مردم، چه در بحث های اقتصادی، چه در بحث های امنیّتی.
* لطفاً درباب این بحث آخری که فرمودید یک گپ تکنولوژی وجود دارد و این گپ باید برمبنای تجاری سازی جبران بشود، توضیح بفرمائید.
ما باید قبول نماییم که الان با دو گپ در پروسه کارها مواجهیم؛ یک گپ داخلی داریم یک گپ خارجی داریم. شاید نیاز باشد که این قسمت هم از مصاحبه حذف بشود. ما یک گپ داخلی بین محقّقین و دانشمندان و اساتیدمان با صنعت داریم. بالاتر از یک سال است که این شکاف و گپ زیاد شده؛ حدودا از سال ۱۴۰۰ به بعد، این شکاف زیاد شده و تا امروز هم که من در خدمتتان هستم، این گپ وجود دارد. قبلاً این طوری بود که بطورمثال در پیشرفت های فضایی و موشکی که اتّفاق افتاد، این فاصله را توانستیم کم نماییم یعنی توانستیم دانشگاهمان را به صنعتمان و به حاکمیّتمان نزدیک نماییم امّا از سال ۱۴۰۰ این فاصله و این گپ داخلی زیاد شد و نتوانستیم آنرا ترمیم کنیم؛ چرا نتوانستیم؟ چون خودمان به این فاصله دامن زدیم. الان شما اگر نگاه بکنید، می بینید که دانشگاه های ما نسبت به خودمان یک فاصله ی بزرگی دارند. هنر ما باید این باشد که اوّلاً این گپ داخلی را حل نماییم آن گپ خارجی را درحال حاضر بگذاریم کنار و بتوانیم دانشگاه هایمان را با ترغیبی که می نماییم، به صنعتمان که سرریز دانشگاهمان است نزدیک نماییم. راهش هم فقط معاونت علمی است؛ یعنی معاونت علمی می تواند این کار را انجام بدهد. حدودا از سال ۱۳۹۹ این افول را داریم می بینیم؛ یعنی طوری شد که ما بیشتر به شرکتها پرداختیم و یادمان رفت که آن چشمه ای که شرکتها را درست می کرد دانشگاه بود؛ این آب آن قدر خوب جریان داشت که گفتیم اصلاً آنها را رها نماییم و این چشمه را ببینیم، منتها بعد دیگر حوادثی اتّفاق افتاد که این چشمه خشکید. ما باید حواسمان همیشه به آن چشمه باشد، باید حتما به آن چشمه دقّت بکنیم، باید برویم و بخواهیم، باید به اساتید دانشگاه توجّه ویژه ای بکنیم.
ما حالا برنامه ریزی کرده ایم که یک سال بعد، این فاصله را نزدیک و نزدیک تر بکنیم، چون شدنی است؛ شاید باورتان نشود که با یک حضور، با یک دلگرمی که لزوماً مادّی نیست، بعضی وقت ها که می رویم حرف می زنیم، مشکل حل می شود؛ می رویم می گوئیم ما این مشکلات را داریم، بیایید کمک کنید تا این مشکل حل شود. می خواهم بگویم بعضی مواقع آدم ها فکر می کنند یک چیزی فقط با پول حل می شود، درحالی که با صحبت هم حل می شود. من یک مسیر تعریف کردم، گفتم مسیر نخبگی برای یک نخبه از کودکی تا مرگ است. در آن سنین بالا چه اتّفاقی می افتد؟ آن سنّ بالا احترام می خواهد؛ اگر احترام باشد، دیگر هیچ چیز نمی خواهد؛ نمی خواهد برای او خانه بگیرید، نمی خواهد برای او کمک معیشت بگیرید، نمی خواهد برای او پروژه تعریف کنید، نمی خواهد از ایده اش استفاده کنید، بلکه فقط احترام می خواهد؛ احترام که دید، شروع می کند شاگردپروری کردن؛ یعنی آن سیکل برمی گردد و خود او برای شما می شود یک مولّد برای این مسیر نخبگی. پس باید یادمان باشد که در این راه نخبگی، در هر قسمت باید یک نوعی حمایت بکنیم؛ یک جاهایی اصلاً حمایت کلامی است، باید دعوتشان نماییم و با آنها گپ بزنیم.
* یعنی همان موضوعی که رهبر انقلاب اشاره کردند.
دقیقاً؛ نخبه باید احساس اثرگذاری بکند؛ باید احساس بکند که یک نفر آمده خانه ی او و حرفش را می شنود، بعد هم اتّفاقاً دو تا نکته می گوید که شما باید آن دو نکته ی او را رفع کنید. من یک دیداری رفتم خدمت دو نفر از اساتید بزرگ، ایشان در آن دیدار به دو نکته اشاره کردند، من گفتم عین آنرا انجام می دهم. نمی خواهم این قسمت هم پخش بشود. دوستان می گفتند چرا این کار را می کنی، گفتم او باید متوجّه شود که من احترام او را داشته ام؛ یعنی این مهم می باشد. این ها کلّی شاگرد دارند و افراد زیادی به دیدنشان می آیند؛ همین که بفهمند حاکمیّت برایشان اهمّیّت قائل است، برایشان ارزش قائل است، برمی گردند به سیکل مسیر نخبگی ما.
این تعبیر «سیکل نخبگی» یا «چرخه ی نخبگی» واقعا یک تعبیر مهمست و این مسیر، یک مسیر بین المللی است. «چرخه» یعنی چه؟ بنده درباره ی ی این مسئله خیلی صحبت کرده ام و حتّی عنوان را هم عوض کرده ام به «مسیر نخبگی». ما یاد نگرفته ایم که این یک چرخه است. چند نفر از دوستان به من گفتند که عبارت انگلیسی آن «سایکل» یا «سیکل» است، ولی عبارت درست و دقیق آن «چرخه» است. شما این مسیر را از اینجا شروع می کنید، حالا خود این فرد می آید به نقطه ی اوّل شما وصل می شود. «چرخه» یعنی چیزی که از شروع مسیر آغاز می شود و به یک انتهایی می رسد و باردیگر به ابتدای مسیر برمی گردد؛ یعنی او خودش خودبه خود تولید می کند. ولی ما نتوانستیم این را ایجاد بکنیم؛ به همین دلیل درحال حاضر باید بگوییم ما «مسیر نخبگی» را ایجاد می نماییم. این «مسیر نخبگی» را که ایجاد کردیم، آن نخبه در آخر زندگی یا انتهای کاری که انجام می دهد انتهای مسیر لزوماً انتهای زندگی او نیست خودش سرریز می کند به دوران کودکی یا دوران دانشجویی و یک سری دانشجوهای جدیدی پرورش می دهد؛ این گونه، «سیکل نخبگی» یا «چرخه ی نخبگی» شکل می گیرد.
چرا فکر می نماییم نخبه بطورمثال وقتی می آید دانشگاه، اصلاً نخبه نیست؟ درحالی که برعکسِ مدال های ورزشکاری که در اوج قهرمانی اش به مدال می رسد، نخبگان ما در آغاز کارشان مدال می گیرند؛ یعنی آنها از اینجا به بعد باید اثرگذار باشند و بفهمند در کشور اثرگذاری دارند. بعضی مواقع، شما اگر بیست بار هم از نخبه حمایت بکنید، می گوید من این همه کار هم کردم، امّا چه نتیجه ای داشتم؛ بعضی مواقع هم آدم ها از کاری که انجام می دهند لذّت می برند و خروجی کارشان لذّتی به ایشان می دهد که شما با هیچ چیز نمی توانید جبران کنید؛ یعنی اگر به او بگویید خانه به تو می دهیم، ماشین به تو می دهیم، پول به تو می دهیم، این قدر لذّت به او نمی دهد که بگوید من فلان کار را کردم، من این تأثیر را در جامعه گذاشتم، من این تأثیر را در صنعت کشور گذاشتم، من این تأثیر را در جوانان کشور گذاشتم، من موسس این کار بودم. پس ما در این راه باید برای هر قسمت کمک بکنیم و حمایت هایمان بگونه ای باشد که نخبه اثرگذاری خودش را در جامعه ببیند و بتواند روی جامعه اثر بگذارد.
من روز گذشته در یک جلسه ای بودم، آنجا گفتند نخبگان باید اثرگذار باشند؛ من گفتم تمام حمایت های ما بگونه ای است که نخبه را در یک مسیری بگذاریم که بتواند اثرگذاری کند. اصلاً خاصیّت نخبه این است که بتواند روی یک محیطی اثر بگذارد. حالا چرا نمی تواند اثر بگذارد؟ یا اعتمادبه نفس او را گرفته ایم یا این قدر درگیر حاشیه و مشکلات معیشتی و زندگی و فکری اش کرده ایم که نمی تواند. ما اوّل باید برای نخبه آسایش روحی و روانی ایجاد کنیم؛ اگر آسایش روحی و روانی ایجاد کردیم، حالا این نخبه اثرگذار می شود و خود او یک پیش ران می شود به جهت اینکه یک سری نخبه ی دیگر و یک سری جوان دیگر را دُور خودش جمع بکند. پس ما یک گپ داخلی داریم و اوّل باید این گپ داخلی را رفع بکنیم؛ تحریم یا گپ یا هر فاصله ای را که می گوئیم، باید رفع نماییم.
قسمت دوّم گپ را باید کجا رفع بکنیم؟ یعنی گپی که میان علم ما و صنعت ما با خارج از کشور وجود دارد. همانطور که عرض کردم، این گپ را سه جور باید رفع بکنیم. یک جور آنی است؛ بطورمثال من وقتی یک بیماری می گیرم، اوّلین کاری که می کنم با یک آرام بخش یا مسکّن اهتمام می کنم خودم روی خودم تسلّط پیدا بکنم؛ یعنی نمی گذارم آن درد ادامه داشته باشد؛ می گویم اوّل یک آرام بخش یا مسکّن بدهید که آن درد بخوابد تا بتوانم بروم پیش پزشک و ببینم مشکل چیست. ما ابتدا باید مسکّن وار، بخشهایی را که می توانیم و هنوز تحریم نشده جلو ببریم؛ چون مطمئن باشید بعداً اجازه ی ورود تکنولوژی به این قسمت ها را نمی دهند. ما الان که فرصت داریم باید در این قسمت ها سرمایه گذاری نماییم تا تجهیزات آنها بیاید. این مسکّن است و کارمان را راه می اندازد؛ یعنی درحال حاضر اجازه بدهیم که در قسمت لایه ی بیرونی که لایه ی کاربردی هوش مصنوعی است، همه ی وزارتخانه ها، همه ی دستگاه ها، همه ی بخش های خصوصی کار بکنند. نتیجه اش چه می شود؟ سرریز می شود به داخل کشور.
امروز بامداد به دعوت آقای دکتر دنیامالی در وزارت ورزش و جوانان بودم، آنجا یک جلسه ی خیلی خوبی با موضوع «هوش مصنوعی در ورزش» داشتیم. شما مطمئن باشید در المپیک بعدی، هوش مصنوعی نقش زیادی خواهد داشت و قهرمان ها و مدال هایش با اقتدار هوش مصنوعی تعیین می شود. ما از امروز باید شروع نماییم. الان در آن حوزه نیاز به این که تراشه با چه نانومتری بسازیم نباید داشته باشیم؛ آنها اصلاً نباید فکر کنند به این که دستگاه داریم یا نداریم، چون آنها در لایه ی بیرونی ما هستند و ما کمک می نماییم. آن دستگاه کار خودش را انجام بدهد، معاونت علمی هم حمایت می کند. البتّه ورود نمی کند که شما کار نکنید، ما باید بکنیم؛ نه، آن دستگاهها خودشان وارد بشوند، ما فقط تسهیل می کنیم؛ جاهایی هست که ما بلدیم چگونه این حوزه را رونق ببخشیم. وزارتخانه های دیگر هم همچنین، بخش خصوصی هم همچنین. پس برای این لایه باید آن گپ را به این شکل رفع نماییم.
یک گپ دیگر می ماند که میان مدّت است و باید آنرا رفع نماییم که خطّ تولیدمان است. ما باید خطّ تولیدمان را برای نانومترهای مختلف راه اندازی بکنیم و باید این کار را با تمرکز انجام بدهیم؛ یعنی ما یک مجموعه ی واحد برای این کار لازم داریم. الان همه ی دانشگاه های کشور با من تماس گرفته اند که ما می خواهیم یک فَب میکرو راه اندازی کنیم! این خیلی هم مهم می باشد، من هم می دانم مهم می باشد، امّا به همه ی آنها گفتم نه، به خاطر این که نمی توانیم بیست پروژه ی نیمه تمام دستگاه تولید داشته باشیم. ما کشوری نیستیم که فرض کنید بتوانیم صد میلیارد دلار، دویست میلیارد دلار یا پانصد میلیارد دلار هزینه بکنیم؛ پس من باید به آنها بگویم «نه»؛ ولی در عوض، به ایشان می گویم خیالتان راحت باشد، شما هرچه طرّاحی کردید، ما می فرستیم یک فَب برای شما تولید نماید و بفرستد؛ حالا اگر داخلی اش بود می دهیم به داخلی، اگر نبود می دهیم به خارجی. می گوئیم شما بروید روی های تک کار کنید؛ یعنی بطورمثال برای نُه نانومتر و ده نانومتر طرّاحی کنید، ما یک فَب لب در خارج از کشور پیدا می نماییم و آنرا برایتان می سازیم می آوریم تا شما ادامه بدهید.
ما نباید بگذاریم که تکنولوژی طرّاحی مان که نقطه ی مزیّتمان است، تبدیل به گپ بشود یعنی نگوییم چون نداریم، شما هم طرّاحی تان را انجام ندهید ولی این هم که در هر دانشگاهی ما بخواهیم یک فَب داشته باشیم امکانپذیر نیست. این هم یک هجمه ای است که باز حتما سمت ما می آید که بطورمثال قول داده بودند برای بعضی دانشگاه ها یک فَب درست کنند؛ نه، ما نمی توانیم درست نماییم. ما باید تمرکز کشور را بگذاریم روی یک جا؛ یکی دو جای آباد داشته باشیم بهتر از این است که سی کار ناتمام داشته باشیم. در واقعیّت، همین الان در تجهیز همان دو جا هم از نظر مالی در وضعیت خیلی بحرانی قرار داریم، ولی با این ها قرارداد بسته ایم. البتّه چند تفاهمنامه پیش از دوره ی مسئولیّت بنده با برخی دانشگاه ها بسته شده بوده که همه را لغو کردیم، به سبب این که عقیده دارم مثل پروژه های نیمه تمام ما است. شما نگاه کنید ببینید چقدر پروژه های نیمه تمام عمرانی داریم! هر جایی گفتند آقا اینجا را کلنگ بزنید، کلنگش را زدیم، ستونش را گذاشتیم، ولی رها کردیم، بعد دیگر آن پروژه اصلاً فرسوده شده.
ما به اندازه ی جیبمان قدم برمی داریم، چون در این عرصه های فنّاوری شوخی نمی شود کرد. پروژه های عمرانی به اندازه ی پروژه های فنّاوری مهم نیست؛ بطورمثال قرار بوده آنجا یک خانه ساخته بشود، یک پل ساخته بشود، حالا به هر علتی نشده؛ مردم را اذیّت کردیم، فقط ستون هایش را زدیم، سقفش را زدیم، پروژه را نیمه تمام رها کردیم؛ امّا رها کردن کار در عرصه ی فنّاوری به مثابه ی از دست دادن اقتدار کشور است. پس ما در عرصه های فنّاوری فقط باید در جاهایی متمرکز باشیم که می توانیم کار را تا آخر انجام بدهیم. البتّه همانطور که گفته شد، با همه ی این ها توافق قطعی کردیم که حتما باید سرریز آن بیاید داخل کشور؛ چون اگر به داخل نیاید و انحصار صورت بگیرد، ما باردیگر باید یک جای دیگری درست بکنیم. چون این قسمت حاکمیّتی و دولتی است، بطور قطع می شود این کار را با ایشان انجام داد. ما داریم تمرکز می نماییم که این اتّفاق بیفتد. به نظرم خوب است حتما یک بازدیدی از این دو مجموعه بکنید، حدّاقل ببینید دارد این اتّفاقات می افتد. این ها آن لایه های عمیق است.
باز یک بخش دیگری هست که خیلی فاصله داریم و در دنیا چین هم جزو این بخش نیست و آن قسمتِ تولیدِ زیرساخت ها است که کشورهای ژاپن و هلند در این قسمت هستند و ساخت زیرساخت دستگاهها را انجام می دهند. در این قسمت هم ما باید برویم به سوی طرّاحی آن، چون برای طرّاحی می توانیم آن گپ را نداشته باشیم. باید افراد را تشویق نماییم که طرّاحی کنند، باید یک تیمی از اساتید دانشگاه را بگذاریم که طرّاحی کنند. امّا آن کسی که طرّاحی می کند، طرحش را به چه کسی بدهد که از او پول بگیرد؟ بالاخره می خواهیم اقتصاد بگردد. ما باید بخریم؛ ما به عنوان معاونت علمی باید بگوییم شما چه کار دارید چه کسی می خرد، بروید در این عرصه طرّاحی کنید، کارتان را در این عرصه انجام بدهید، مدل آنرا دربیاورید، بعد ما برای ساخت بدهیم یکی دو نمونه اش را سازنده های خودمان بسازند، امتحان نماییم ببینیم چه نتیجه ای می دهد. به همین دلیل باید حدّاقل شروع نماییم. پس ما این گپ خارجی مان را باید این طوری رفع نماییم.
ولی اگر امروز به من بگویید که میان گپ خارجی و گپ داخلی کدام را باید حل بکنیم، می گویم اولویّت ما این است که گپ داخلی را حل نماییم. این فاصله ای که میان این ها افتاده به خاطر این است که ما فکر کردیم این چشمه همیشه جوشان است و دارد می آید. چرا الان کیفیّت شرکت های دانش بنیان ما یک مقدار پایین آمده؟ وقتی حضرت آقا در بیاناتشان می فرمایند که تعداد شرکت های دانش بنیان باید افزایش پیدا کند ولی در این حوزه باید دقّت نماییم، یعنی از یک جا به بعد شرکت های دانش بنیان ما دارند ضعیف می شوند. امّا چگونه می توانند قوی بشوند؟ ما باید حواسمان به آن چشمه باشد، مرتّب از مرجعیّت علمی آن حمایت بکنیم و مرتّب آنجا را تشویق و تقویت بکنیم؛ در سرریز آن مرجعیّت علمی، شرکت دانش بنیان هم قوی می شود؛ آن موقع، سخت گیری مان را هم باید سه برابر بکنیم که شرکت هایی بیایند که قوی باشند. جریان این چشمه از سال ۹۹ به این طرف حدودا شروع شده به کم شدن، الان هم خشکیده است. پس باید ما یک فضایی ایجاد بکنیم تا آن چشمه را در بخش فنّاوری های نو و های تک راه اندازی بکنیم.
یک مقدار هم باید دقّت بکنیم به این که نمی توانیم الان به همه ی دانشگاه ها بگوییم که ما همه ی آنها را در همه ی حوزه ها تقویت می نماییم. الان می آییم نگاه می نماییم هر دانشگاهی در چه حوزه ای مرجعیّت علمی دارد، آنرا تقویت می نماییم. فراموش نکنید که دانشجوی فوق لیسانس، در این دانشگاه فوق لیسانس است، امّا بعد ممکنست برای دکترا به دانشگاه دیگری برود؛ در نتیجه، این علم از اینجا می رود به آن دانشگاه؛ بعد هم که در مقطع دکترا فارغ التّحصیل شد، هیات علمی یکی دیگر از دانشگاه ها می شود؛ یعنی ما نخبه را تکثیر می نماییم. ولی اگر آمدیم در دانشگاهی که اصلاً ظرفیّت آن علم وجود ندارد، از آن حوزه حمایت کردیم، این حمایت مصنوعی است. ما باید جاهایی را که ظرفیّت دارد به عنوان چشمه درنظر بگیریم، سرریز آنرا ببریم در دانشگاه های دیگر که قوّت بگیرند. من به دوستان گفتم ما آن پژوهشگری را بفرستیم سفر خارجی که تشنه باشد. وقتی من تشنه نباشم، شما اگر سی تا لیوان آب و پارچ آب هم جلوی من بگذارید، شاید هم بخورم ولی خیلی به من لذّت نمی دهد؛ یعنی یک حالت شکنجه به من دست می دهد.
ولی اگر تشنه باشم، بلا فاصله این لیوان آب را می خورم می گویم یا حسین، خدا خیرشان بدهد، عجب چسبید؛ گلویم حال آمد وقتی این آب را خوردم. حالا نکته اش چیست؟ نکته اش این است که ما باید آدم هایی را بفرستیم که تشنه ی آن علم باشند، آن نقص را بدانند و بروند آن مطلب را دقیق دربیاورند؛ نه این که بطورمثال به عنوان بازدیدکننده بلند بشوم بروم یک بازدید فنّی بکنم که در عرصه ام هم نباشد. مثل این که این درخت را الان می بینم، امّا برایم هیچ تفاوتی نمی کند که این درخت باشد یا مجسّمه باشد؛ ولی فرض کنید یک گیاه شناس اگر باشد، تا نگاه می کند، می گوید این را این طوری آرایش کرده اند، رنگ برگ هایش این طوری است، شکلش این طوری است؛ به همین دلیل به جزئیّات دقّت می کند. آن کسی که تشنه است مطلب را می گیرد.
بنابراین، ما چند حوزه داریم و حتما باید گپ داخلی را ان شاءالله به زودی حل نماییم. آن خیزش علمی ای که حضرت آقا فرمودند، باید صورت بگیرد و این گپ مانع است؛ ما باید حمایت بکنیم تا این گپ کم شود؛ باید یک مقدار اساتیدمان را تحویل بگیریم، یک مقدار دانشجویانمان و نخبگانمان را تحویل بگیریم. من با نخبگان جلسه گذاشته بودم، انتهای جلسه به خودم گفتم این ها چقدر نجیب هستند، هیچ چیز از ما نخواستند. من در حرف هایم گفتم که من از شما هیچ خواسته ای ندارم، جز یک درخواست؛ درخواستم این است که از من طلبکار باشید؛ یعنی شروع مسئله ام با این بود که شما از من طلبکار باشید که من موضوعات شما را پیگیری کنم. باور کنید هیچ چیز از آنها نمی خواستم؛ فقط همین که دیدمشان و با ایشان صحبت کردم مهم بود. باید با نخبه حرف زد؛ چه کار دارید که کارش حل می شود یا نمی شود؛ فقط بیاید حرفش را بزند، بعد من ببینم می توانم مشکل را حل کنم یا نه.
ما بعضی مواقع حس می نماییم کمک به نخبگان فقط کمک مالی است؛ البتّه این هم باید باشد، امّا مسائل دیگری هم وجود دارد. روز گذشته در یک جلسه ای بودم، گفتم وظیفه ی بنیاد نخبگان فقط این نیست که دنبال معیشت و زندگی و مانند این ها باشد؛ گفتم والله اگر ذهنیّت شما این است، من اشتباهی اینجا نشسته ام. من معتقدم باید معیشت نخبه و آرامش روحی و روانی او حفظ بشود تا بتواند اثرگذار باشد. بعد گفتم اگر وظیفه ی بنیاد نخبگان سیاستگذاری باشد، پس باید یک جایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاست بنویسد و ما بنیاد را تعطیل نماییم. سیاست را که دستگاه اجرائی نمی نویسد؛ سیاست را یک جایی می نویسد و ده سال یک دستگاهی آنرا اجرا می کند. بعد گفتند نه، این تعبیر «سیاست» درست نیست؛ وظیفه ی بنیاد سیاست اجرایی می باشد. گفتم والله من این را اوّلین بار است می شنوم. ما یک سیاست کلان داریم که رهبر انقلاب اسلامی می گویند، بعد یک سیاستی ذیل این داریم؛ این سیاست تبدیل می شود به برنامه و برنامه را دستگاه اجرائی اجرا می کند. من بنیاد نخبگان، معاونت علمی و دستگاههای اجرائی را اجرائی می بینم. این که بطورمثال من در بنیاد نخبگان بگویم باید به نخبگان رسیدگی شود، سیاست ما این است که نخبگان را حفظ نماییم، آیا به وظیفه ام عمل کرده ام؟ وظیفه ی ما این است که ذیل آن سیاست کلّی، این را اجرا بکنیم، ریسک بکنیم، بگوییم به جهت اینکه بخواهیم نخبگان را در داخل کشور حفظ بکنم باید از توانشان استفاده نماییم و چندین برنامه ی اجرائی را اجرا نماییم. حالا این بحث مفصّل است، دیگر به این نمی پردازم؛ از مصاحبه خارج شدم.
* در جریان بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه دستاوردها و توانمندی های بخش خصوصی، از نسخه ی دموی پلتفرم ملی هوش مصنوعی ایران رونمایی گردید. لطفاً از اهمیت این مساله در عرصه حکمرانی و همین طور مراحل تکمیل این سکو بفرمائید.
بله این، نتیجه ی پنج ماه کار فشرده و شبانه روزی تیم های متخصص داخلی است که با تاکید بر توان داخلی و ظرفیتهای موجود، موفق شدیم اولین گام جدی را در راه استقلال فناوری هوش مصنوعی کشور برداریم.
سکوی ملی هوش مصنوعی، چیزی فراتر از یک نرم افزار است. این یک زیرساخت حیاتیست که می تواند در آینده، پایه ی تصمیم گیری های کلان کشور باشد. چرا؟ چون با معماری عامل محور (Agent-Based) این امکان را می دهد که هر سازمان و دستگاهی بتواند عامل های هوش مصنوعی مختص به خودرا داشته باشد، بدون آنکه نیاز به وابستگی به خدمات خارجی داشته باشیم. به زبان ساده، ما امروز صاحب یک سکو شدیم که می تواند متناسب با نیازهای کشور، هوش مصنوعی بومی را توسعه دهد.
سکوی ملی هوش مصنوعی چهار مؤلفه ی اصلی دارد که هر کدامشان در جای خودش اهمیت ویژه ای دارند.
اولین مؤلفه، زیرساخت پردازشی مبتنی بر GPU Farm است. خب ببینید، وقتی ما از هوش مصنوعی حرف می زنیم، نخستین چیزی که نیاز داریم، قدرت پردازش است. این GPU Farm مقرر است اردیبهشت ماه به بهره برداری برسد و به عنوان اولین مزرعه ی پردازشی کشور، بتواند نیازهای پردازشی محققان، صنایع و استارتاپ ها را تامین کند. ما در گذشته همیشه با محدودیت های سخت افزاری مواجه بودیم، اما با راه اندازی این زیرساخت، یک گام جدی به سوی خودکفایی برداشته ایم.
دومین مؤلفه، مدلهای زبانی بزرگ (LLMs) و مدلهای چندوجهی (Multi-Modal) است. این یعنی چی؟ یعنی حالا دیگر می توانیم داده های متنی، صوتی و تصویری را همزمان پردازش نماییم. بطورمثال در عرصه سلامت، پزشک می تواند داده های مختلفی را در اختیار سیستم قرار دهد و مدل، تحلیل دقیقی برای او ارائه نماید. این مدلها می توانند تصمیم سازی را دقیق تر و فرایندها را بهینه تر کنند.
سومین مؤلفه، عامل های هوشمند (Agents) هستند. عامل های هوشمند یعنی همان بخشهایی که به سازمان ها کمک می کنند تا بتوانند بصورت خودکار، فرآیندهای خودرا مدیریت کنند. به بیان ساده، اگر امروز بخواهید از هوش مصنوعی در یک صنعت یا اداره استفاده کنید، به یک عامل هوشمند نیاز دارید که با داده های شما آموزش دیده باشد و بهترین تصمیمات را بگیرد.
و اما چهارمین بخش، لایه های کاربردی است. اینجا همان جایی است که مقرر است هوش مصنوعی به زندگی مردم وارد شود؛ از صنعت و خدمات گرفته تا سلامت و کشاورزی. هدف ما این است که سکو را به نقطه ای برسانیم که هر کسب وکار، یک راه حل مبتنی بر این پلت فرم داشته باشد.

* نسخه ی بعدی سکو چه زمانی عرضه خواهد شد؟
* ان شاءالله اسفندماه نسخه بتای سکو عرضه خواهد شد. این یعنی چی؟ یعنی از این تاریخ به بعد، همه ی دانشگاه ها، شرکت های دانش بنیان و مجموعه های تحقیقاتی می توانند بر بستر این سکو، راهکارهای خودشان را توسعه دهند. این اتفاق موجب می شود که هوش مصنوعی بجای آنکه فقط در سطح بحث های علمی باقی بماند، در میدان عمل هم اثرگذار باشد.
ما در معاونت علمی از روز اول با نگاه آینده نگرانه به این مساله ورود کردیم. نسخه ی بتا، تازه ابتدای مسیر است. در فازهای بعدی، مقرر است سکو را با روش های یادگیری پیوسته (Continual Learning) بروزرسانی نماییم، زیرساخت های پردازشی را توسعه دهیم و شرایطی فراهم نماییم که کشور از این مسیر عقب نماند.
امروز، ما یک سکو داریم که ایرانی است، برمبنای نیازهای کشور طراحی شده و با حمایت نهادهای بالادستی، گام به گام به جلو خواهد رفت. حالا وقت آنست که همه ی بازیگران این حوزه، از دانشگاه گرفته تا صنعت، به این قطار پرشتاب بپیوندند و با هم ایران را به یکی از قطب های هوش مصنوعی منطقه تبدیل نماییم.


منبع:

1403/11/05
13:13:08
5.0 / 5
37
تگهای خبر: ابزار , الكترونیكی , بازی , تكنولوژی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان gph در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
کوتاه کننده لینک

کوتاه کننده لینک